دروغ میگفت...
سیب سرخ حوا

دروغ میگفت دیگری را دوست میداشت

بارها به او گفتم دوستت دارم تو هم مرا دوست میداری؟

گفت:اری

تا دیدی خاموش بودم رفتی ...

اخر از چشم شکیبم افتاد

گفتم: راست بگو تورا خواهم بخشید

ایا دل به دیگری بسته ای؟

گفت: نه

فریاد زدم راستش را بگو هرچه باشد خواهم بخشید واز گناهت هر

 چه سنگین باشد خواهم گذشت....

عاقبت با ارزویی فراوان امد گفت:مرا ببخش دیگری را

 دوست دارم

گفتم حالا که تو سالها به من دروغ گفتی این بار من هم به تو دروغ گفتم

هرگز تو را نخواهم بخشید....

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 21 / 5 / 1391برچسب:,ساعت 13:36 توسط kimia| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت